آمدنت را یادم نیست
بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم
بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم
اما اکنون ذره ذره ی وجودم ماندنت را تمنا میکند
مهمان ناخوانده ی قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم
بمان برای باور من که لحظه لحظه ی زندگی خویش را با تو پیوند زده ام
بمان که سخت دوستت دارم...
نظرات شما عزیزان:
|