باران که توراهجا هجا می شکنند
آرام و یواش وبی صدا می شکنند
وقتی که همه چتربه سرمیگیرند
والله که حرمت تو را می شکنند!
و...
افسوس نشد که دل به دریا بزنم
حرف ازغم وغصه های دنیا بزنم
تاخواستم ازدردبگویم بغضم...
یکبار نشد حرف دلم را بزنم
*
بازنده ی ازپیش که ماتش دیگر...
هی غصه ی دوران حیاتش دیگر...
هرجور که راحتید تابوت مرا...
قلبی که شکسته احتیاطش دیگر...

نظرات شما عزیزان:
|