
دلم چه عجیب
برای ابعاد یک خواب ساده ،تنگ است
عبور کم حجم آوازی مرموز،وسط یک ظهر خسته
نسیمی بی وزن ،روی ابری پاره
سبدی لبخند روی دوش دوره گردی در کوچه
منطق بی تفسیر عشق
توی رگ چوب دستی شبگرد
نقاشی بی اندوه درخت
روی دیوار بلند باغ
_ چه هوسهای غریبی،آرزوهای عجیبی
مثل آواز بلند سیمرغ در قاف
انقلابی در تن مرداب
رفتن ماه از قفس شب !!!
×××××××××××××
من نمی دانم چرا
این روزها
در چراگاه پر علف دنیا
عطش درک حقیقت، این همه نایاب است
وچرا آئینه ها نابینا و خیانت زیباست
نگاهها خالی
وخدا پرسه زنان درباغ درختان سوخته
پنجره را روی همه می بندد!....
×××××××××××××××
_ من چه عجیب دلتنگم!
...........................................................
ودیگر هیچ !
نظرات شما عزیزان:
|